درباره وبلاگ


سلام.اسم من الکسیس هست 20 سالمه دانشجو هستم این وبلاگ رو زدم تا توش خاطراتم رو بنویسم عادت کردیم دیگه بدون وبلاگ نمیشه .آمار وبلاگ برام اهمیت نداره چون خاطراتم رو واسه خودم می نویسم.خودم آدم غمگینی هستم ولی همیشه دوست دارم همه رو شاد کنم.اگه مطالب رو خوندی صمیمانه میخوام که نظر هم بدی.ممنون.دوست دارم
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1

زندگی اجباریست ،زندگی باید کرد
شاید آن روزی که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت،باید اینگونه نوشت: زندگی اجباریست زندگی باید کرد




سلام . بالاخره امتحانات تموم شد راحت شدم.دیروز که جمعه بود ساعت 6 بیدار شدم رفتم دانشگاه تا ساعت 5 عصر دانشگاه بودم 2 تا امتحان دادم هوا هم اینقدر گرمه  که داشتیم دیوونه میشدیم

آینده منتظر آپ های من باشید

راستی یه متن رو تو وبلاگ دوستم خوندم برام جالب بود کپیش کردم شما هم بخونید:

 

"چطور می توانیم علت این بی عدالتی ها در دنیا را توجیه کنیم؟ چرا اینقدر

بی عدالتی در جهان صورت می گیرد؟"



پاسخ:

همه

ما می توانیم به دنیایی که سراسر تفاوت و نابرابری بین انسان هاست نگاه کنیم.

درآمد سرانه بعضی افراد در کشورهای پیشرفته 20،000 دلار در سال است درحالیکه درآمد

سرانه خیلی ها در بعضی کشورهای درحال توسعه 1000 دلار یا حتی کمتر از این مقدار

است. در بعضی کشورهای افریقایی، امید به زندگی 45 سال است درحالیکه در ژاپن سن

متوسط از 80 سال هم می گذرد. بعضی کشورها آموزش و پرورش رایگان در اختیار کودکان

خود قرار می دهند درحالیکه در بعضی کشورها، شهروندان فقیر باید مدت ها پول پس انداز

کنند تا بتوانند هزینه تحصیل فرزاندانشان را بپردازند.

بگذارید

باز با هم فکر کنیم. یک سیگاری در وضعیت بهداشتی و درمانی عالی زندگی کرده و در سن

80 سالگی می میرد. یکی ممکن است IQ 140 داشته باشد و درس و تحصیلاتش را به راحتی بگذراند درحالیکه

یک نفر دیگر با IQ

75 به زور می تواند واحدهایش را پاس کند. یک خانواده ممکن است در یک خانه 8 اتاق خوابه

زندگی کنند که زمین گلف دارد درحالیکه خانواده ای دیگر در یک خانه کوچک دوخوابه در

کثیف ترین منطقه شهر زندگی می کنند. این تضادها همچنان ادامه دارد.

شاید

نتوانیم به ط ور کامل درک کنیم که چرا این تضادها وجود دارند. چیزی در ما می گوید

این درست نیست، منصفانه نیست، عادلانه نیست. می گوییم زندگی برای آنها که بیمارند،

فقیرند یا تحت اذیت و آزارند، عادلانه نیست. چطور می توانیم در این دنیای پیچیده

زندگی کنیم؟

باید

اعتراف کنم که این نوع سوالات بارها و بارها به ذهن من خطور کرده اند بدون اینکه

بتوانم پاسخی قطعی برای آن پیدا کنم. اما فقط خداوند دلیل آن را می داند. بااینکه

ممکن است ما پاسخی برای آن نداشته باشیم، می توانیم به خدا اعتماد کنیم که چند

اشاره کوچک برای پیدا کردن علت این وضعیت به شما نشان دهد.

اول

اینکه، همانطور که در انجیل آمده ما در یک زمین نفرین شده (انجیل، کتاب

پیدایش 19-17 :3) زندگی می کنیم. این نفرین تازمانیکه وارد بهشت جدید

و زمین جدید نشده ایم از بین نمی رود. این دنیای سرنگون پوچ است و این را در سراسر

جهان می بینیم. بااینکه اینجا زندگی می کنیم، تاثیر گناهان به این معنا است که

بعضی افراد باید در فقر و فلاکت، بیماری و جور و ستم زندگی کنند. این وضعیت باید

تحمل شود تا فرستاده خدا همه آن را از بین ببرد و اجازه دهد تا فرزندان وفادارش

وارد زمین جدید که سراسر خوبی و پاکی است

وارد شوند.

دوم

اینکه، گاهی اوقات خداوند برای اهداف خود اجازه می دهد اتفاقات ناگوار و ناراحت کننده

اتفاق بیفتد. در زمان ایوب پیامبر خیلی از والدین فرزندنشان را از دست ندادند، از

دست رفتن زمین ها و گله هایشان را متحمل نشدند و درد بیماری وحشتناک را هم تحمل

نکردند. اما ایوب که "بی تقصیر، درست کار، خداترس و از شیطان روگردان

بود" همه اینها را تحمل کرد. عادلانه به نظر نمی رسید. و ایوب همه این

ناعدالتی ها را احساس کرد. نه ایوب و نه دوستانش چیزی از رویارویی قبلی خداوند و

شیطان نمی دانستند. به نظرشان کاملاً ناعادلانه می آمد که یک مرد پاک و درست چنین

رنج بکشد. خدا چطور می توانست اجازه چنین چیزی را بدهد؟ این همان مشکلی بود که آساف

پیامبر هم با آن دست به گریبان بود. فقط زمانیکه توانست رویکرد معنوی و جاودانی رفاه

ستمگران و رنج پاکدامنان را ببیند که توانست از دید خداوند به همه چیز نگاه کند.

سوم،

وقتی اینهمه رنج و محنت در دنیا می بینیم، مثل فقر، بیماری و شکنجه افراد خاص، می دانیم

که خداوند چیزی والاتر از آنچه ما می توانیم ببینیم، در ذهن دارد. شاید خداوند سعی

دارد توجه آنهایی که رنج می کشند را جلب کند، کسانیکه تعیین شده است آنقدر درد

بکشند تا توبه و آزادی بخشش را درک کنند.

چهارم

اینکه، وقتی نابرابری های دنیا را می بینیم، می توانیم بفهمیم که خداوند به دلیلی

چنین اجازه ای داده است. او همیشه هم دلیل کارهایی که می کند یا نمی کند را به ما

نمی گوید. در کتاب مقدس تورات آمده است، "رمز و راز در دست خداوند است اما

چیزهایی که فاش می شود به ما و پسران ما تعلق دارد، تا بتوانیم همه کلمات این

قانون را مشاهده کنیم" (کتاب دوم تورات 29:29). بااینکه ممکن است به ما نگوید چرا اجازه می دهد کودکی با ایدز با

والدینی بی اخلاق در روستایی دورافتاده در کشور افریقا به دنیا بیاید، و یک نوزاد

دیگر با بالاترین درجه سلامت در آغوش لوکس و پرتجمل خانواده ای ثروتمند در امریکا

پا به جهان بگذارد، اما ما می دانیم که خداوند همه چیز را می داند. و ما باید به

او اجازه دهیم خدایی کند و هرچه که اراده اوست انجام دهد.

آخراینکه

شاید به این دلیل خداوند اجازه نابرابری در دنیا را می دهد که بتوانیم چشمانمان را

به چیزی بهتر و والاتر در آینده بدوزیم. انسان ها با درد، رنج، طردشدگی و بیماری های

زیادی دست به گریبان بوده اند و به دنبال آرامش جاودان کنار خداوند هستند. وقتی

بدبختی های دنیایی را می بینند، دلشان برای بهشت تنگ می شود. درد و ناراحتی آنها

فقط با تصور سعادت اخروی التیام می یابد.

سالیان

سال پیش، کتاب جیمز دابسون “When God Doesn’t Make Sense”

و کتاب فیلیپ یانسی “Disappointment with God” که کتابی درمورد ایوب

پیامبر است را خواندم. هیچکدام از این نویسنده ها نتوانسته بود پاسخ این سوال را

به طور کامل ارائه کند اما اشاره کرده بودند که باوجود شرایط دشواری که ممکن است

با آن روبه رو شویم، باید به خداوند اعتماد کنیم. آزمایش های زیادی است که ما قادر

به درک آن نیستیم اما باید بدانیم که خداوند بر همه چیز داناست و این می تواند

فکرمان را آرام کند. حضرت سلیمان می گوید، "از ته دل به خداوند اعتماد کنید و

بر ادراک خود تکیه نکنید. به هر طریقی از او قدردانی کنید و او راه را برای شما

هموار خواهد کرد". بیایید جایی که ذهنمان قدرت درک آن را ندارد، به خدا

اعتماد کنیم.


 



شنبه 11 تير 1390برچسب:, :: 17:49 ::  نويسنده : الکسیس